امید و نقش تربیتی آن در زندگی انسان
مقدّمه
«تربیت» از جمله مسائل مهمی است که از دیرباز توجه معلمان و متولّیان آموزش و پروش را به خود مشغول ساخته است. در هر دورهای دانشمندان و متفکران درباره تربیت، فعالیتهای علمی و عملی داشته و در این زمینه، نظرات کاربردی مهمی ارائه دادهاند. در منابع اسلامی (قرآن و روایات) بیش از هر امری، مسئله تربیت و سازندگی انسان به چشم میخورد. رشد معنوی انسان و رسیدن او به کمالات، از مهمترین برنامههای انبیا و کتابهای آسمانی بوده است. در این مقاله، به «امید» به عنوان یکی از عوامل مهم در تربیت انسان از دیدگاه قرآن و نقش سازنده آن اشاره میشود.
«امید» یک حالت روحی و روانی و برانگیزاننده انسان به کار و فعالیت است. به طور طبیعی، انگیزه بشر در کارهای اختیاری امید به نفع یا ترس از زیان است. در واقع، خوف و رجا به منزله نیروی اجرایی برای حرکت بوده، عامل مستقیم تلاشها و رفتارهای انسانی است.
به مثال ذیل توجه کنید: مردی در بیابانِ پر از برف و یخ قطب شمال، راه خود را گم کرده است. او میداند در نقطه دوری پناهگاهی وجود دارد و باید خود را به آن برساند. تمام سعی خویش را به کار میبندد تا به آن پناهگاه برسد. اگر این فرد بسیار خسته و سرمازده باشد، دوست دارد روی زمین دراز بکشد و استراحت کند، ولی میداند در این صورت به خواب میرود و خواهد مرد. امید، او را به حرکت وامیدارد تا به هدف خویش برسد.
امید، که از معرفت و شناخت نسبت به مبدأ و معاد حاصل میشود، اساس همه تلاشهای مفید و پرثمر انسانی و نیز منشأ اصلاح امور در جامعه و رسیدن شخص به سعادت ابدی است؛ همانگونه که ناامیدی و قطع امید نسبت به خدا و روز قیامت منشأ فسادها و تبهکاریها و منتهی شدن کار انسان به شقاوت ابدی است.(1) همین که انسان به آیندهای روشن امید داشته باشد، احساس نیکو و حالتی شاد به وی دست داده، باعث نشاط وی میشود و در او انگیزه کار و تلاش ایجاد شده، او را به فعالیتهای صحیح زندگی وادار میکند.(2)
همیشه خردمند امیدوار
نبیند بجز شادی از روزگار.
(فردوسی)
امید در قرآن
مسئله امید در فرهنگ اسلامی مطرح شده است. قرآن برای تشویق و ترغیب انسان به کارهای شایسته، بهره فراوانی از امید برده است. در ذیل، به چند آیه در این زمینه اشاره میشود:
خداوند نسبت به دیدار خود امید میدهد:
ـ «مَن کَانَ یَرْجُوا لِقَاء اللّهِ فَإِنَّ أَجَلَ اللّهِ لاَتٍ وَ هُوَ السَّمِیعُ الْعَلِیمُ»(عنکبوت: 5)، کسی که به دیدار خداوند امید دارد [بداند که] اجل [او از سوی [خدا آمدنی است و اوست شنوای دانا.
امیدواران به لقای الهی، که همان مؤمنان هستند، باید بدانند که ملاقات با خداوند، وعدهای حتمی و قطعی از طرف پروردگار است، مرگ نیز پلی است که باید برای آن آمادگی داشت. بنابراین، لازم است امیدواران به تلاش و فعالیت روی آورند تا با سربلندی به لقای پروردگارشان برسند.
اگر امید در دل انسان وجود داشته باشد، منشأ اثر خواهد شد. نشانه بارز امید به خداوند و روز قیامت، انجام عمل شایسته است. قرآن میفرماید:
ـ «... فَمَن کَانَ یَرْجُوا لِقَاء رَبِّهِ فَلْیَعْمَلْ عَمَلاً صَالِحا وَلاَ یُشْرِکْ بِعِبَادَةِ رَبِّهِ أَحَدا» (کهف: 110)؛ هر کس امید به لقای پروردگارش (روز قیامت) دارد، باید عمل صالح بجای آورد و کسی را در عبادت پروردگارش شریک نسازد.
پس تنها راه رسیدن به رضایت خداوند و پاداشهای وی، کارهای شایسته و پرستش خالصانه اوست. تا وقتی اخلاص و انگیزه الهی در عمل انسان نباشد رنگ عمل صالح به خود نمیگیرد. کسی که عمل شایسته ندارد، نباید به رحمت و آمرزش خدا امید داشته باشد.
شخصی به امام صادق علیهالسلام عرض کرد: عدهای از یاران شما مرتکب گناه شده، میگویند: ما امید [به لطف و بخشش خدا[ داریم. امام فرمود: «دروغ میگویند؛ آنان پیرو ما نیستند، گروهیاند که آرزوهای [بیپایه] بر آنان غلبه یافته است. هر کس به چیزی امید دارد برای آن کار و فعالیت میکند، و هر کس از چیزی بترسد از آن فرار میکند.»(3)
حضرت علی علیهالسلام میفرماید: «از کسانی مباش که بدون عمل شایسته، به آخرت امید دارند، و توبه را با آرزوهای دراز به تأخیر میاندازند.»(4)
باور به معاد، حتی در حد امید، اهرمی کارامد در گرایش به عمل است و در تنظیم زندگی سالم و تصحیح رفتارها و باورهای انسان نقش مهم دارد.
در آیه دیگری خداوند میفرماید:
ـ «إِنَّ الَّذینَ آمَنُواْ وَ الَّذینَ هَاجَرُواْ وَ جَاهَدُواْ فِی سَبیلِ اللّهِ أُوْلئِکَ یَرْجُونَ رَحْمَتَ اللّهِ وَ اللّهُ غَفُورٌ رَّحِیمٌ» (بقره: 218)؛ آنان که ایمان آوردهاند و کسانی که هجرت نموده و در راه خدا جهاد کردهاند، آنان به رحمت خدا امیدوارند، و خداوند آمرزنده مهربان است.
در آیه مزبور، امیدواری مؤمنان و مهاجرانِ مجاهد به رحمت خدا ذکر گردیده است. هرچند امید حالتی روانی است، ولی آثار آن در عمل آشکار میگردد. در واقع، آنان که در راه خدا هجرت و جهاد میکنند، میتوانند ادعای امید به رحمت الهی داشته باشند.
چنان دارم امید از لطف یزدان که زایل گردد از من ناتوانی.
(مسعود سعد)
ایجاد امید با توبه و شفاعت
انسان موجودی ضعیف بوده و در تمام مراحل زندگی نیازمند عنایت الهی است. نفس آدمی مؤثرترین عامل در انحطاط یا ارتقای اوست. بیشتر مردم مرتکب لغزشها و نافرمانی خدا شده، در مبارزه با نفس شکست میخورند و در این هنگام است که ناامیدی به سراغ آنان آمده، حرکت قهقرایی در پیش میگیرند و برای همیشه از رستگاری و رسیدن به کمالات انسانی مأیوس میگردند. وقتی انسان راه بازگشت را به روی خویش مسدود میبیند، حاضر به تجدیدنظر در رفتار خود نیست و با توجه به تیرگیِ افق آیندهاش، به هر سرکشی و طغیانی دست میزند. تجسّم اعمال زشت و سنگینی آنها، همانند کابوسی وحشتناک بر روح انسان سایه میافکند و او را دچار اضطراب و فشار روانی میگرداند و بسا ممکن است تبدیل به افسردگی شود.
خداوند با عنایتی که به بندگان خویش دارد، راهی برای آنان قرار داده است تا هر قدر هم آلوده به گناه و نافرمانیِ حق باشند، راه نجات برایشان فراهم و امکان جبران مهیّا باشد؛ توبه و بازگشت به سوی پروردگار راهی است که خدا در برابر انسانها قرار داده است تا از یأس و نومیدی بپرهیزند و بدانند آفریدگارشان پذیرنده افراد عاصی است. آیات توبه(5) نشاندهنده رحمت الهی نسبت به تمام بندگان هستند؛ چنانکه هر کس با هر گناهی، اگر به طور حقیقی به سوی پروردگارش رود، با آغوش باز پذیرای او خواهد بود و گناهانش را میآمرزد.
اگر افراد مجرم در برنامههای غلط خود تجدیدنظر کنند، راه نجات برایشان باز است و از بیراهه به راه باز میگردند. در قوانین کیفری کشورها، قانونی به نام «عفو مجرمان بزرگ و زندانیانِ محکوم به حبس ابد، در صورت پشیمانی از جنایات گذشته» وجود دارد تا روزنه امیدی به زندگی برای آنان باشد. امید به زندگی برای این نوع زندانیان، مایه نشاط است تا حتی در زندان هم مشغول کار و فعالیت شوند و پس از رهایی، از دسترنج خود بهره ببرند. اگر چنین امیدی نباشد، نه نتها آنان هیچگونه تلاشی انجام نمیدهند، بلکه در زندان دست به هر جنایتی میزنند.
احساس گناه یکی از عوامل اضطراب و افسردگی و مایه خستگی روح انسان است که باعث سرخوردگی در زندگی او میشود. فرد گنهکار احساس پوچی میکند و انگیزه ادامه زندگی را از دست میدهد و این موجب ناامیدی در او میشود.(6) فردی که برای خود آیندهای مبهم و تاریک ترسیم کرده است و وضعیت خود را نامشخص میداند، و یا در انتظار عذاب الهی پس از مرگ نشسته است، ناامیدی به سراغش میآید و او را دچار فشارهای روانی و اضطراب میسازد. اما اگر بداند که آمرزش الهی نصیب او خواهد شد، امید در او ایجاد شده، تلاش خویش را به کار میبندد تا مرتکب گناه نشود و اگر در صورت غفلت، مرتکب نافرمانی الهی شد، مأیوس نمیگردد.
آثار توبه
اگر به برخی از آثار توبه نظری بیفکنیم، خواهیم دید که هر کدام از این آثار به تنهایی نقش بسزایی در ایجاد امید و در نتیجه، به وجود آمدن نشاط در انسان خواهند داشت. در ذیل، به سه اثر توبه اشاره میشود؛ که هر کس توبه کند این آثار را مشاهده میکند:
1. محبوبیت تائب نزد خداوند
قرآن کریم درباره دوستی خداوند نسبت به فرد توبهکننده میفرماید: «... اِنَّ اللّهَ یُحِبُّ التَّوَّابینَ وَ یُحِبُّ الْمُتَطَهِّرِینَ» (بقره: 222)؛ خداوند توبهکنندگان و پاکیزگان را دوست دارد.
پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله فرمودند: «... لیس شیءٌ اَحبُّ اِلیَ اللّهِ مِن مؤمنٍ تائبٍ، او مؤمنةٍ تائبةٍ»(7)؛ نزد خداوند هیچ چیز دوست داشتنیتر از مرد و زن توبهکننده نیست.
افراد آلوده دامن، که دلهایشان را با گناهان تیره کرده، روشنی امید را از دست دادهاند، احساس میکنند در جامعه هیچ جایی برایشان نیست و از هیچ نوع احترام و منزلتی برخوردار نیستند؛ زمین و زمان با تمام گستردگیاش بر آنان تنگ میگردد. آنان پس از بازگشت به سوی رحمت الهی، علاوه بر اینکه توبهشان پذیرفته میشود، محبوبیت ویژهای پیدا کرده، از جاه و مقام بلندی برخوردار خواهند گشت. بندهای که محبوب خدا شد، دیگران حق ندارند با دیده تحقیر و فرد ستمکار به او بنگرند؛ زیرا رسول خدا صلیاللهعلیهوآله میفرمایند: «برای امّتم چهار حق قرار دادهام که آنان ملزمند رعایت کنند:
1. فرد توبهکننده را دوست بدارند.
2. ضعیف را مورد رحمت و مهربانی قرار دهند.
3. به نیکوکار کمک کنند.
4. برای گنهکار آمرزش بخواهند.»(8)
اینکه انسان بداند افراد جامعه و از همه مهمتر، پروردگارش او را دوست دارند، برایش بسیار لذتبخش است و در او نشاطی به وجود میآورد که انجام کارهای نیک را به دنبال دارد.
2. تبدیل گناهان تائب به حسنات
گناهانی را که فرد مرتکب شده از آنها توبه کند، نه تنها خداوند میآمرزد و آنها را نادیده میگیرد، بلکه آنها را تبدیل به نیکی و پاداش میکند؛ میفرماید: «اِلاَّ مَن تَابَ وَآمَنَ وَ عَمِلَ عَمَلاً صَالِحا فَأُوْلَئِکَ یُبَدِّلُ اللَّهُ سَیِّئَاتِهِمْ حَسَنَاتٍ وَ کَانَ اللَّهُ غَفُورا رَّحیما» (فرقان: 70)؛ مگر کسانی که توبه کنند و ایمان آورند و کار شایسته انجام دهند، پس خداوند بدیهایشان را به نیکیها تبدیل میکند و خدا همواره آمرزنده مهربان است.
مشرکان به عذاب بزرگ الهی، که همراه با خواری آنان است، مبتلا میشوند. تنها افرادی از عذاب خداوند در امانند که توبه کنند و کار شایسته انجام دهند. در این صورت، خداوند به لطف و کرمش، گناهان بزرگ آنان را نادیده گرفته، گناهان کوچکشان را به حسنات تبدیل میکند و به جای هر گناه پاداش میدهد. و نیز آثار بدی را که گناه بر روح آنان در این دنیا داشته است برداشته، آثار نیک را جایگزین آن میسازد.
3. وسعت روزی توبهکننده
با توبه روزی توبهکننده در دنیا وسعت مییابد و روزی نیکو نصیب او میشود. توجه به این نتیجه که با توبه روزی انسان فراوان میگردد، باعث ایجاد امید و در نتیجه انجام اعمال صالح میگردد. خداوند در این زمینه میفرماید:
ـ «فَقُلْتُ اسْتَغْفِروُا رَبَّکُمْ إِنَّهُ کَانَ غَفَّارا یُرْسِلِ السَّمَاء عَلَیْکُم مِّدْرَارا وَ یُمْدِدْکُمْ بِأَمْوَالٍ وَ بَنِینَ وَ یَجْعَل لَّکُمْ جَنَّاتٍ وَ یَجْعَل لَّکُمْ أَنْهَارا» (نوح: 10ـ12)؛ و گفتم: از پروردگارتان آمرزش بخواهید که او همواره آمرزنده است؛ [تا] بر شما از آسمان باران پی در پی فرستد و شما را به اموال و پسران یاری کند و برایتان باغها قرار دهد و نهرها برای شما پدید آورد.
ـ «وَ أَنِ اسْتَغْفِرُواْ رَبَّکُمْ ثُمَّ تُوبُواْ إِلَیْهِ یُمَتِّعْکُم مَّتَاعا حَسَنا إِلَی أَجَلٍ مُّسَمًّی...»(هود: 3)؛ و اینکه از پروردگارتان آمرزش بخواهید، سپس به درگاه او توبه کنید [تا اینکه] شما را با بهرهمندی نیکویی تا زمانی معیّن بهرهمند سازد.
این آیات بیانکننده پیوند دین با دنیا هستند که دین در زندگی همین دنیا تأثیر داشته، آبادکننده سرای دنیاست. در آیه اول، حضرت نوح علیهالسلام با بشارت و تشویق به قوم لجوج خویش روی کرده، به آنها وعده میدهد که اگر از شرک و گناه توبه کنید، پروردگارتان درهای رحمتش را به روی شما باز خواهد کرد؛ نه تنها گناهانتان را محو میسازد، بلکه بارانهای مفید، بموقع و پربرکتِ آسمان را پی درپی بر شما فرو میفرستد؛ بارانی که مایه روزی شماست، که اگر نباشد گرفتار قحطی و گرسنگی میشوید، و نیز اموال و فرزندان (سرمایههای انسانی) شما را افزون ساخته، برایتان باغهای سرسبز و خرّم و نهرهای جاری قرار میدهد.(9) این نعمتها ویژه یک گروه نبوده و شامل تمام افرادی میشوند که به چنین دستوری عمل کنند؛ زیرا حضرت علی علیهالسلام میفرماید: «طلب آمرزش [از خداوند[ روزی را فراوان میگرداند. زیاد استغفار کنید تا روزی را به سوی خود جلب کنید.»(10)
در آیه دوم، خداوند با لطف و مهربانی خطاب به مردم میفرماید: از گناهان خویش استغفار جویید و از آلودگیها، خود را شستوشو دهید و به سوی پروردگارتان باز گردید، که اگر به این دستورات جامه عمل بپوشانید تا پایان عمر، شما را از زندگی سعادتبخش این دنیا بهرهمند خواهم ساخت.
شفاعت
«شفاعت» در لغت به معنای میانجیگری، وساطت و پا در میانی کردن است(11) و در قرآن بدین مفهوم است که فرد گنهکار با داشتن برخی جنبههای مثبت، همچون ایمان و انجام برخی اعمال شایسته، شباهتی با اولیای الهی پیدا کرده، آنان با عنایات خود او را به سوی کمال سوق دهند و از پیشگاه ربوبی برای او درخواست آمرزش کنند.
اعتقاد به شفاعت نیز پدیدآورنده امید در دل گنهکاران بوده و مایه نشاط، ادامه فعالیت و بازگشت آنان از نیمه راه زندگی به سوی خدا میگردد. اگر مفهوم شفاعت به طور صحیح شناخته شود، نه تنها موجب جرئت بر گناه و نافرمانی پروردگار نمیگردد، بلکه سبب میشود تا نور امید در دل عدهای ایجاد شود و بتوانند به وسیله اولیای الهی آمرزش خدا را نسبت به گذشته تاریک خود جلب کنند و از عصیان و سرپیچی دست برداشته، به سوی حق بازگردند.
شفاعت موجب میشود تا گنهکاران بتوانند سرنوشت خود را تغییر داده، دیگر دنبال کارهای ناپسند نروند و از هم اکنون به کمک اولیای الهی تصمیم راسخ خود را بگیرند که از شیطان پیروی نکرده، از فرامین الهی اطاعت کنند و با این کار درهای سعادت را بر روی خویش باز کنند.
علت وضع شفاعت این است که در افراد امید ایجاد شود. بسیاری از افراد بر اثر غلبه هوای نفس مرتکب گناهان سنگین شده، به دنبال آن روح ناامیدی بر آنان چیره میشود؛ آنان گرفتار یأس از بخشودگی در پیشگاه خدا میشوند و چون راه بازگشت را به سوی خود بسته میبینند، حاضر به تجدیدنظر در رفتار خود نمیگردند و با توجه به تیرگی افق آینده، به آلودگی بیشتر دست میزنند و در گناهان غوطهور میشوند. امید به شفاعتِ اولیای خدا به آنها نوید میدهد که اگر همین جا توقف کنند و خود را اصلاح کنند، از راه شفاعت، گذشتهشان جبران میشود.
از سوی دیگر، یکی از مهمترین شرایط شفاعت، اذن و اجازه خداوند است، که اگر اجازه او نباشد هیچ کس قادر بر شفاعت نیست.(12) کسی که امید و انتظار شفاعت دارد باید اجازه پروردگار را به نحوی فراهم سازد؛ یعنی کارهای خداپسندانه انجام دهد تا به مقام رضایت الهی برسد؛ زیرا امام صادق علیهالسلام میفرمایند: «هر که میخواهد از شفاعتِ شفاعتکنندگان نزد خداوند بهرهمند شود، باید در جستوجوی رضایت خداوند باشد.»(13)
شفاعت همچنین موجب رابطه معنوی با اولیای الهی میشود. کسی که خواهان شفاعت است تلاش میکند تا با آنان رابطه داشته باشد، از آنان پیروی کند و کارهای خلاف شأن آنان انجام ندهد.
با توجه به تمام اینها، شفاعت یک عامل سازنده و بازدارنده است که میتواند از یک فرد مجرم و جنایتکار، شخصی صالح و کارامد بسازد.
شفاعت برای این است که روزنه امید را در دل انسانها باز بگذارد، افراد برای اینکه مشمول آن شوند باید کوشش کنند تا کارهای شایستهای از خود نشان دهند؛ زیرا شفاعت ویژه کسانی است که روابط خود را با خدا و اولیای دین حفظ کردهاند، نه افرادی که یکسره در گناه بوده، در عمر خود هیچ اطاعتی انجام ندادهاند، که در این صورت، اینان هرگز مشمول شفاعت نخواهند بود.
اینکه انسان بداند چه در دنیا و چه در قیامت میتواند با اولیای الهی ارتباط پیدا کرده، آنان را واسطه درگاه خداوند قرار دهد که آنان برای او طلب آمرزش کنند و به دلیل نزدیکیشان با پروردگار بتوانند رحمت او را برای انسان جلب کنند و در قیامت برای نجات از عذاب الهی و یا برای بالا رفتن درجهاش، او را شفاعت با اذن خداوند کنند، امید فراوانی در او ایجاد میکند و او را به فعالیت و تلاش وامیدارد و او را از کسالت، تنبلی و خمودی باز میدارد. شفاعت مایه امید است؛ اگر نباشد موجب یأس میشود، و ناامیدی باعث دلهره و فشارهای روانی در انسان میگردد و اگر شدت یابد به افسردگی منجر میشود.
ناامیدی و زیانهای آن
چنانچه اشاره شد، امید در زندگی انسان، باعث انجام کارهای شایسته و تلاشهای مفید و پرثمر میشود. انسان امیدوار، هم در این دنیا راحت و سالم زندگی میکند و هم در آخرت از نعمتهای فراوان الهی بهرهمند میگردد. در برابر امید، ناامیدی قرار دارد که زیانهای فراوانی برای فرد و جامعه به دنبال دارد. کسی که به علل گوناگونی همچون تبلیغات دشمن، عجول بودن و فقدان آیندهنگری، احساس ناتوانی، احساس خود کمبینی و مشکلات جسمی، به زندگی در این دنیا امید ندارد، و کسی که از آمرزش پروردگار پس از مردن ناامید است، برنامهای نیز برای بهرهمندی از آن ندارد، زندگی را هیچ و پوچ میداند. او از هم اکنون ناراحت است که چه پیش خواهد آمد، و چه سرنوشتی در انتظار اوست. از اینرو، به هیچ کار مهمی دست نمیزند و هیچ اقدام مثبتی انجام نمیدهد و چون امیدی به آینده ندارد، مرتکب جنایات بزرگ و خطرناگ میشود. روانشناسان برای افسردگی نشانههایی ذکر کردهاند که یکی از آنها نومیدی است. فرد افسرده نسبت به آینده بدبین و نومید بوده و بوی بهبودی از اوضاع جهان احساس نمیکند.(14) فرد نومید احساساتی همچون تنهایی، وازدگی، غمزدگی و بیروحی دارد که این امر منجر به سرخوردگی بیشتر او میشود.(15)
در آیهای خداوند درباره نومیدی به سبب کمظرفیتی انسان میفرماید: «وَ لَئِنْ أَذَقْنَا الإِنْسَانَ مِنَّا رَحْمَةً ثُمَّ نَزَعْنَاهَا مِنْهُ إِنَّهُ لیؤوسٌ کَفُورٌ وَلَئِنْ أَذَقْنَاهُ نَعْمَاء بَعْدَ ضَرَّاء مَسَّتْهُ لَیَقُولَنَّ ذَهَبَ السَّیِّئَاتُ عَنِّی إِنَّهُ لَفَرِحٌ فَخُورٌ»(هود: 9ـ10)؛ و اگر از جانب خود رحمتی به انسان بچشانیم، سپس آن را از وی باز گیریم قطعا نومید و ناسپاس خواهد شد؛ و اگر پس از محنتی که به او رسیده است نعمتی به او بچشانیم، حتما خواهد گفت: گرفتاریها از من دور شد. بیگمان، او شادمان و فخرفروش (خودستای) است.(16)
افراد کوتهنظر، که تنها زمان حال خود را دیده، از امور دیگر غافلند، هنگام از دست دادن امکانات و موهبتهای مادی، از رحمت الهی ناامید شده، تدبیر خداوند را در هستی منکر میشوند. چون انسان از نظر روحی و روانی ضعیف است، وقتی خداوند برخی نعمتهای دنیوی را به او داد، سپس باز ستاند، ناامید شده، تصور نمیکند که دیگر آن نعمتها به سویش بازگردند. گویا امکانات مادی را حق مسلّم خود دانسته، خدا را مالک آنها نمیشناسد. چنین افرادی پس از گذر از سختیها و دستیابی به موهبتهای دنیوی، به شادمانی بسیار، تکبّر، و فخرفروشی، که صفات نکوهیدهای هستند، مبتلا خواهند شد و آنچنان به خود مغرور میگردند که تصور میکنند همه مشکلات و ناراحتیهای آنها برطرف شدهاند، و هرگز باز نخواهند گشت. بدین دلیل، شادی و سرمستی بیحساب و فخرفروشی بیجا به حدی سر تا پای آنان را فرا میگیرد که از شکر نعمتهای پروردگار غافل میمانند.
این افراط و تفریط بلای بزرگی است که اینان بدان مبتلا شدهاند؛ زیرا سبب میشود اینان هرگز نتوانند در زندگی موضعی متعادل و صحیح داشته باشند؛ گاه مغرور و متکبر و گاه ناامید میشوند. از اینرو، دایم در حال تشویش و دلهرهاند. فقط افراد با ایمان، که روحی بلند و سینهای گشاده (شرح صدر) دارند و در برابر شداید و حوادث سختِ زندگی صبر را پیشه خود ساختهاند و در همه حالات از کارهای شایسته فروگذار نمیکنند از این دو حالت افراط و تفریط بیرونند؛ آنان هنگام فراوانی نعمت مغرور نمیشوند و خدا را فراموش نمیکنند، و هنگام سختیها و مصیبتها از رحمت خدا ناامید نمیگردند و به تدبیر او در هستی کافر نمیشوند.(17) به همین دلیل، برای اینان آمرزش از گناهان و پاداش بزرگ الهی (بهشت) خواهد بود.
پس راه مبتلا نشدن به یأس دو امر است: 1. صبر و تحمّل مشکلات؛ 2. ایمان به این واقعیت که نعمتها در ید قدرت الهیاند؛ به هر کس بخواهد و مصلحت بداند میدهد، و از هر کس بخواهد میگیرد، و به آنکه گرفته است، میتواند بازگرداند.
خداوند در آیاتی چند بشر را از ناامیدی باز داشته است؛ از جمله در آیه 53 سوره زمر میفرماید: «قُلْ یَا عِبَادِیَ الَّذِینَ أَسْرَفُوا عَلَی أَنفُسِهِمْ لاَ تَقْنَطُوا مِن رَّحْمَةِ اللَّهِ ...»؛ بگو ای بندگان من که بر خویشتن زیادهروی روا داشتهاید، از رحمت خدا نومید مشوید.
به دلیل فراوانی ضرر نومیدی، خداوند با لحنی آکنده از محبت و لطف، آغوش رحمت خویش را باز کرده و فرمان عفو عمومی صادر کرده است؛ میفرماید: به بندگان گنهکار من بگو: هر اندازه گناه کردید، مبادا از رحمت الهی ناامید شوید، بلکه با توبه کارهای زشت خویش را تدارک کنید. از آیه استفاده میشود که ناامیدی از گناهان بزرگ است.
امام صادق علیهالسلام میفرمایند: «... ناامیدی از رحمت خداوند، از بزرگترین گناهان نزد پروردگار است.»(18)
ناامیدی را خدا گردن زده است
چون گنه مانند طاعت آمده است
کوی نومیدی مرو، امیدهاست سوی تاریکی مرو، خورشیدهاست.
(مولوی)
حضرت علی علیهالسلام در ضرر ناامیدی میفرماید:
ـ «فقیه (و دینشناسِ) کامل کسی است که مردم را از آمرزش و مهربانی خداوند ناامید نسازد و از عذاب ناگهانی ایمن نسازد.»(19)
ـ «... اگر نومیدی بر [دل] چیره شود، تأسّف خوردن آن را از پای درآورد.»(20)
ـ «بزرگترین بلا [برای انسان] قطع شدن امید است.»(21)
ـ «ناامیدی آدم را از پا در میآورد.»(22)
ـ «قرنت الهیبةُ بالخیبةِ؛ ترس با ناامیدی همراه است.»(23)
ـ «تعجب میکنم از کسی که [از رحمت خداوند] ناامید است، در صورتی که وسیله رستگاری با اوست که آن استغفار کردن است.»(24)
برخی آیات، قطع امید نسبت به خدا و روز قیامت را منشأ فسادها، تبهکاریها، انجام کارهای ناپسند، طغیان و سرکشی و منتهی شدن کار انسان به شقاوت ابدی میدانند (یونس: 7 و 8 و 11 و 15 / فرقان: 21).(25)
امید به رحمت خداوند، که قدرت بی انتها دارد، مطابق فطرت انسان است. اما اگر فطرت پوشیده شود ناامیدی به سراغ او میآید. یأس از رحمت پروردگار محدود کردن رحمت او و نیز عفو و آمرزش الهی را نادیده گرفتن است؛ چنانکه امید محرّک انسان به فعالیت و تلاش بود، ناامیدی سبب بازماندن او از عمل و دست کشیدن از جدیّت در کارها و بریدن از بندگی خداست.
از دامهای بزرگ شیطان این است که در ابتدا بنده را فریب میدهد و با گناهان کوچک و بزرگ او را مشغول میسازد و چون مدتی بدین صورت با او بازی کرد، اگر باز در او نورانیتی دید که احتمال توبه و بازگشت به سوی حق در او وجود داشت، او را به یأس از رحمت میکشاند و به او میگوید: از تو گذشته و کار تو اصلاحپذیر نیست. این دام بزرگی است که شیطان بر سر راه بندگان گذارده، تا آنان را از درگاه پروردگار روی گردان کند. اگر چنین حالتی برای فردی پیش آمد، ضررهای فراوانی برای خود و دیگران دارد. چنین فردی دنبال فعالیت نمیرود و از زندگی دنیا باز میماند، و چون امیدی به زندگی ندارد دچار خمودی و افسردگی میشود و همه چیز و همه کس را با دیده زشت و باطل میبیند، و چون برای آخرت نیز کار شایستهای انجام نداده است، پس از مرگ، از عذاب الهی در رنج است.
فرد مؤمن دایم بین خوف و رجا (بیم و امید) قرار دارد؛ بدین معنا که او از یک سو، به فقر و نداری خود نگاه میکند که سرتا پا نقص و کمبود است، از خود هیچگونه کمال، عزّت و توانایی ندارد و آنچه دارد همه از خداوند است. او از عبادتهای خود بیم دارد، چه رسد به گناهان و نافرمانیهایش از پروردگار؛ و از سوی دیگر، به رحمت گسترده الهی، که تمام عالم را فرا گرفته است، نظر افکنده، امید دارد که این رحمت شامل او نیز میشود.(26)
بدین روی، امام صادق علیهالسلام میفرماید: «در سفارشات لقمان به فرزندش امور عجیبی بود؛ عجیبترین آنها اینکه از خداوند آنگونه بترس که اگر در درگاه او خوبیهای جن و انس را آوردی، تو را عذاب میکند؛ و به خدا اینگونه امیدوار باش که اگر گناهان جن و انس را بیاوری تو را میآمرزد.» سپس امام فرمودند: «هیچ بنده مؤمنی نیست جز اینکه در دل او دو نور است: نور امید و نور بیم، که اگر هر کدام را وزن کنند بر دیگری نچربد.»(27)
••• پینوشتها
1ـ ر.ک: محمدتقی مصباح، اخلاق در قرآن، تحقیق و نگارش محمدحسین اسکندری، قم، مؤسسه آموزشی پژوهشی امام خمینی (ره)، 1376، ج 1، ص 400.
2ـ حتی بیمارانی که مرگ آنان نزدیک است، با امیدِ به آینده میتوانند روحیه خویش را حفظ کرده، روزها، هفتهها و ماهها درد و رنج را به راحتی تحمل کنند. (ر.ک: الیزابت کوبلر، پایان راه (پیرامون مرگ و زندگی)، تهران، رشد، 1379، ص 142 / غلامحسین معتمدی، انسان و مرگ (درآمدی بر مرگشناسی)، تهران، نشر مرکز، 1372، ص 40)
3ـ محمدبن یعقوب کلینی، اصول کافی، ج 2، ص 68.
4ـ نهج البلاغه، ص 663، حکمت 150.
5ـ شوری: 25 / نساء: 145 و 146 / هود: 99 و... .
6ـ ر.ک: ناتانیل براندن، روانشناسی حرمت نفس، ترجمه جمال هاشمی، تهران، مترجم، 1376، ص 241.
7ـ محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج 6، ص 21، ح 15.
8ـ همان، ج 6، ص 20، ح 10.
9ـ ر.ک: ناصر مکارم شیرازی و دیگران، تفسیر نمونه، ج 25، ص 68.
10ـ عبدعلی جمعه حویزی، نور الثقلین، ج 5، ص 424، ح 13 و 14.
11ـ ر.ک: راغب اصفهانی، مفردات الفاظ القرآن، ص 457.
12ـ «یَوْمَئِذٍ لا تَنفَعُ الشَّفَاعَةُ إِلاَّ مَنْ أَذِنَ لَهُ الرَّحْمَنُ وَرَضِیَ لَهُ قَوْلاً» (طه:109)؛ در آن روز شفاعت [به کسی] سود نبخشد، مگر کسی را که [خدای] رحمان اجازه دهد و سخنش او را پسند آید. و نیز ر.ک: انبیاء: 28.
13ـ عبدعلی جمعه حویزی، پیشین، ج 5، ص 53، ح 61.
13ـ «... فرد افسرده تقریبا همیشه آینده را با بدبینی و نومیدی زیاد میبیند. او معتقد است که اقدامات وی، حتی اگر بتواند از عهده آنها برآید، محکوم به شکست هستند. ... فرد افسرده به تعداد زیادی دلیل برای شکست آینده مجهّز است، و اصلاً دلیلی برای موفقیت نمیبیند.» «وقتی از یک بیمار افسرده سؤال میشود که چه احساسی دارد، رایجترین صفتهایی که به کار میبرد عبارتند از: غمگین، دمغ، بدبخت، درمانده، ناامید، تنها، ناخشنود، اندوهگین، بیارزش، شرمنده، حقیر، نگران، بیمصرف، گناهکار.» (دیوید روزنهان و دیگران، روانشناسی نابهنجاری آسیبشناسی روانی، ترجمه یحیی سیدمحمدی، تهران، ارسباران، 1379، ج 2، ص 11 و 6.)
15ـ ر.ک: غلامحسین معتمدی، پیشین، ص 39.
16ـ شبیه آیه مزبور، آیه 83 سوره اسراء است که خداوند میفرماید: «وَ إِذا أَنْعَمْنَا عَلَی الإِنسَانِ أَعْرَضَ وَنَأَی بِجَانِبِهِ وَ إِذَا مَسَّهُ الشَّرُّ کَانَ یَؤُوسا»؛ (و چون به انسان نعمت ارزانی داریم، روی میگرداند و پهلو تهی میکند و چون آسیبی به وی رسد نومید میگردد.) فردِ بدبین چون توجیه عقلانی و منطقی صحیحی از رابطه خود با اجتماع و هستی ندارد، حوادث را نسبت به خود به صورت تحمیل مینگرد. بنابراین، احساس فشار روانی میکند و دچار ناامیدی میگردد.
17ـ ر.ک: ناصر مکارم شیرازی و دیگران، پیشین، ج 9، ص 31 / علیاکبر هاشمی رفسنجانی و دیگران، تفسیر راهنما، ج 8، ص 30.
18ـ محمدبن یعقوب کلینی، پیشین، ج 2، ص 544، ح 3.
19ـ نهجالبلاغه، حکمت 90.
20ـ نهجالبلاغه، حکمت 108.
21ـ آمدی، پیشین، ج 1، ص 180.
22ـ همان، ج 2، ص 81.
23ـ نهجالبلاغه، حکمت 21.
24ـ آمدی، پیشین، ج 2، ص 36.
25ـ برای تفصیل مطلب رجوع کنید به: محمدتقی مصباح، پیشین، ج 1، ص 402.
26ـ ر.ک: امام خمینی، شرح حدیث جنود عقل و جهل، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (ره)، 1380، ص 129.
27ـ محمدبن یعقوب کلینی، پیشین، ج 2، ص 55، ح 1.
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
پیامک های قشنگ برای روز معلم، پیامک ویژه روز معلم گلچین، اس ام ا
پیامک برای معلم انگلیسی، پیامک تبریک روز معلم به زبان انگلیسی، پ
اس ام اس ها وبلاگ، اس ام اس ویژه روز معلم، پیامک اردیبهشت ماه 9
مسیج جالب برای روز معلم ، مسیج جدید ، مسیج خرداد ماه 90 ، مسیج
مسیج انگلیسی تبریک روز معلم ، مسیج تبریک روز معلم به زبان انگلیس
متون آماده برای روز معلم متون ادبی برای روز معلم متون اماده برای
متون آماده برای روز معلم متون ادبی برای روز معلم متون اماده برای
behtarin smsha Happy Teachers day jadidtarin sms ha message for
سخنان برگزیده، سخنان حکمت آمیز
نظریات بزرگان- پند های زندگی
حرفهای حکیمانه، حرف پند آموز
نصایح بزرگان، پند حکیمانه
جملات بزرگان، جملات فلسفی
جملات حکیمانه- پند های بزرگان
[همه عناوین(1666)][عناوین آرشیوشده]